50 داستان کوتاه مقاومت ناپذیر برای کودکان (همه آنها را رایگان بخوانید!)
فهرست مطالب
به دنبال چند داستان رایگان برای خواندن نزدیک یا بلندخوانی در کلاس هستید؟ این مجموعه داستان های کوتاه برای بچه ها گزینه های زیادی دارد. از افسانه های سریع با اخلاق گرفته تا افسانه های قدیمی و افسانه های عامیانه از سراسر جهان، این مجموعه متنوع چیزی را برای هر کودکی ارائه می دهد. ما همچنین راههایی برای استفاده از این داستانهای کوتاه با بچهها، در کلاس درس یا در خانه آوردهایم.
توجه: همیشه قبل از به اشتراک گذاشتن آن با بچهها، حتماً آن را بخوانید. برخی از این داستانهای کوتاه برای کودکان، بهویژه آنهایی که مدتها پیش نوشته شدهاند، ممکن است برای هر مخاطبی مناسب نباشند.
داستانهای کوتاه داستانهای پریان کلاسیک برای کودکان
سیندرلا نوشته چارلز پررو
او گفت: گریه نکن، سیندرلا. «تو هم باید به توپ بروی، چون دختر مهربان و خوبی هستی.»
چرا من آن را دوست دارم: این یکی از آن داستان های کوتاه برای بچه ها است که احتمالاً همه از قبل می دانند. این نسخه قدیمی کمی با فیلم دیزنی متفاوت است، بنابراین از بچه ها بپرسید که آیا می توانند تغییرات را شناسایی کنند. آنها همچنین می توانند از تصور اینکه چه چیزهای دیگری را می توان برای کمک به سیندرلا برای رسیدن به توپ تبدیل کرد، سرگرم شوند!
«لباس جدید امپراطور» اثر هانس کریستین آندرسن
<7 کودکی گفت: «امپراطور اصلاً چیزی ندارد!»
چرا من آن را دوست دارم: این داستان فوقالعادهای برای صحبت در مورد فشار همسالان و شجاعت کافی برای دفاع از چیزی است که شما دارید. باور کنیدتاج و تخت."
چرا من آن را دوست دارم: این داستان می تواند درسی در مورد صداقت به بچه ها بیاموزد، اما همچنین دارای یک پروژه STEM است. دانه های سلطنتی امپراتور به دلیل پخته شدن رشد نمی کنند. اولین. از بچه ها بخواهید آزمایش خودشان را انجام دهند تا ببینند آیا می توانند نخود پخته شده را برای جوانه زدن تهیه کنند!
«موتور کوچکی که می تواند» نوشته واتی پایپر
«فکر می کنم می توانم. فکر میکنم میتوانم.»
چرا آن را دوست دارم: وقتی بچههای کوچک زود یاد میگیرند که خودشان را باور کنند، مایلند در هر کاری بهترین تلاش خود را بکنند. از بچهها بخواهید که داستانهای خودشان را از مواقعی که کاری انجام میدادند که در ابتدا غیرممکن به نظر میرسید، بگویند.
همچنین ببینید: 25 چالش STEM کلاس اول برای درگیر کردن یادگیرندگان جوان"Fifty-Cent Piece" نوشته S.E. Schlosser
"همانطور که او را گرفت، شوهر به ویرانه نگاه کرد و یک میز سوخته را دید که در وسط آن یک قطعه براق پنجاه سنت قرار داشت."
چرا من آن را دوست دارم: یک ترسناک داستانی که خیلی هم ترسناک نیست، این داستان در فصل منتهی به هالووین خواندنی عالی است. بچهها را به چالش بکشید تا داستانهای ارواح خودشان را بنویسند.
"چهار اژدها" نوشته Anonymous
"چهار اژدها به جلو و عقب پرواز کردند و آسمان را تاریک کردند. طولی نکشید که آب دریا به بارانی تبدیل شد که از آسمان می بارید.»
چرا آن را دوست دارم: چهار اژدها در این داستان چینی می خواهند به نجات مردم از خشکسالی کمک کنند. وقتی امپراتور جید کمکی نمیکند، آنها امور را به دست خود میگیرند. در نهایت، آنها به چهار رودخانه اصلی تبدیل می شوندچین. این یک فرصت عالی برای بیرون آمدن از کره زمین یا استفاده از Google Earth و کسب اطلاعات بیشتر در مورد جغرافیای چین است.
«Goldilocks and the FOUR Bears» اثر Andrea Kaczmarek
«هیچ کس هرگز درباره من صحبت نمی کند. . نمی دانم چرا، چون من مهم ترین خرس داستان هستم. من مادربزرگ گرول هستم، اما همه مرا ننه جی صدا می کنند و من بهترین فرنی ساز در جهان هستم.»
چرا آن را دوست دارم: داستان کلاسیک را از منظری جدید بشنوید، که توسط شخصیتی گفته می شود که هرگز آن را نگفتید. حتی می دانست که وجود دارد! از این به عنوان الهامبخش استفاده کنید تا از بچهها بخواهید شخصیتی را به داستانهای مورد علاقهشان اضافه کنند و داستان را از دیدگاه خود تعریف کنند.
«آشکار شده» نوشته هریس توبیاس
«فقط به خاطر یک خانه او گفت که تسخیر شده است، به این معنا نیست که شما نمی توانید آنجا زندگی کنید. ترفند این است که با ارواح دوست شوید، یاد بگیرید که با آنها کنار بیایید.'»
چرا من آن را دوست دارم: به یک داستان نه چندان شبح آور برای هالووین نیاز دارید؟ این داستان ارواح که عاشق پخت و پز هستند مناسب است. بچهها میتوانند به جای ترسیدن از ارواح، داستانهای خود را درباره دوستیابی با ارواح بنویسند.
«هنی پنی» توسط ناشناس
«پس هنی-پنی، خودسر-لاکی، داکی-دادل، گوسی-پوسی و ترکیه-لورکی همگی رفتند تا به پادشاه بگویند که آسمان در حال سقوط است." معنی دار تر از همیشه ببینید آیا بچهها میتوانند به مواقعی فکر کنند که شایعهای دیوانهوار شنیدهانددر ابتدا باور کرد، اگرچه معلوم شد که کاملاً نادرست است.
«چگونه به تبر در مورد راه آهن زیگزاگ پی برد» نوشته کارل سندبورگ
«سپس زیزی ها آمدند. زیزی یک حشره است. او روی پاهای زیگزاگ می دود، با دندان های زیگزاگ زیگزاگ می خورد و با زبان زیگزاگ زیگزاگ تف می کند." چرا برخی از خطوط راه آهن محلی به صورت زیگزاگ حرکت می کنند. از آن برای آموزش در مورد همخوانی و همخوانی استفاده کنید، و از بچه ها بخواهید تصاویر خود را از زیزی ها ترسیم کنند. "شاه میداس و لمس طلایی" توسط Anonymous
"ناگهان، او شروع به احساس کرد. ترس اشک از چشمانش پر شد و همان لحظه دختر محبوبش وارد اتاق شد. وقتی میداس او را در آغوش گرفت، تبدیل به یک مجسمه طلایی شد!»
چرا من آن را دوست دارم: به بچه ها بیاموزید مراقب خواسته هایشان باشند. از آنها بخواهید فهرستی از آرزوها تهیه کنند، سپس در مورد راه هایی صحبت کنید که در نهایت هر یک از آنها ممکن است به اشتباه بروند. از آنها بخواهید نسخه خود را از این داستان کوتاه بنویسند.
"بادبادک که به ماه رفت" نوشته اولین شارپ
"من همه چیز دنیا را در کیفم دارم." پیرمرد کوچولو، زیرا همه چیز آنجاست که همه می خواهند. من خنده و اشک و شادی و غم دارم. من می توانم به شما ثروت یا فقر، عقل یا مزخرف بدهم. در اینجا راهی برای کشف چیزهایی که نمی دانید و راهی برای فراموش کردن کارهایی که انجام می دهید وجود داردبدانید.'”
چرا من این را دوست دارم: این داستان عجیب، دو کودک کوچک را در حالی که یک بادبادک مسحور شده را دنبال می کنند، به سفری به ماه می برد و برمی گردد. آن را با یک جلسه کاردستی همراه کنید که در آن بچهها بادبادکهای خود را برای پرواز میسازند.
«میمون و لاکپشت» نوشته خوزه ریزال
«یک میمون و یک لاکپشت درخت موزی را در رودخانه پیدا کردند. . آنها آن را صید کردند و چون هر کدام درخت را برای خود می خواستند، آن را نصف کردند.»
چرا من آن را دوست دارم: یک میمون و یک لاک پشت هر کدام نصف درخت موز می کارند، اما فقط لاک پشت رشد می کند. میمون پیشنهاد برداشت میوه را می دهد اما همه را برای خودش نگه می دارد. اما لاک پشت برای خودش نقشه هایی دارد! این داستان عامیانه از فیلیپین در واقع تمثیلی از رفتار استعمارگران اسپانیایی با مردم فیلیپین است.
«موش!» توسط Michał Przywara
""چی؟"
من تعجب می کنم.
"چطور جرأت می کنی؟
این چه وقاحتی است؟"
چنین یک موش کوچولوی گستاخ
که در خانه خودم از من سرپیچی می کند،
من به هیچ وجه نمی توانم این را معذب کنم."
چرا آن را دوست دارم: این داستان کوچک هوشمندانه با استفاده از یک دنباله اعداد مثلثی گفته می شود که تعداد کلمات در هر خط را دیکته می کند. دانشآموزان را دعوت کنید تا داستانهای خود را با استفاده از الگو یا دنبالهای از نوعی بنویسند.
"رز مغرور" نوشته ناشناس
"روزی روزگاری، گل رز مغروری زندگی میکرد که فوقالعاده مغرور بود. از قیافه زیبایش تنها ناامیدی که داشت این بود که در کنار یک کاکتوس زشت رشد کرد."
چرا دوست دارمآن: تصور اینکه یک گل قلدر باشد سخت است، اما این دقیقاً همان چیزی است که در این داستان اتفاق می افتد. خوشبختانه، کاکتوس اجازه نمی دهد گل رز جلوی مهربانی اش را بگیرد.
«شمشیر در سنگ» نوشته T.H. وایت
«هر که این شمشیر را از این سنگ بیرون آورد، پادشاه واقعی انگلستان است!»
چرا من آن را دوست دارم: این بازگویی سریع داستان آشنا تمام نقاط برجسته را پوشش می دهد. آن را با افسانههای آرتورین یا تماشای فیلم کلاسیک دیزنی دنبال کنید.
«داستان پیتر خرگوش» نوشته بئاتریکس پاتر
«اکنون، عزیزان من،» خانم پیر گفت: خرگوش یک روز صبح، "شما ممکن است به مزرعه بروید یا به سمت خیابان بروید، اما به باغ آقای مک گرگور نروید: پدر شما در آنجا تصادف کرده است. خانم مک گرگور او را در یک پای گذاشت.»
چرا من آن را دوست دارم: داستان های شیرین بئاتریکس پاتر دوست داشتنی هستند، اما این داستانی است که واقعاً دوام آورده است. آن را با یکی از این فعالیتهای فوقالعاده پیتر خرگوش همراه کنید.
"کدو تنبل در کوزه" نوشته Anonymous
"دستور سرباز این بود که به دوشیزه بگوید که کوزه از طرف پادشاه است، و که قرار بود یک کدو تنبل کامل را داخل شیشه بگذارد. سرباز هم قرار بود به دوشیزه بگوید که تحت هیچ شرایطی نباید کوزه را بشکند. هم شیشه با دهانه کوچک در بالا و هم کدو تنبل باید کامل بمانند.»
چرا من آن را دوست دارم: قبل از خواندن پایان داستان، توقف کنید و از بچه ها بپرسید که آیا می توانند بفهمند که چگونه دوشیزه چگونه است. موفق به گرفتن aکدو تنبل را در یک شیشه بدون شکستن آن. ببینید با چه سرعتی می توانند پاسخ درست را پیدا کنند!
«پرنده رنگین کمان» اثر اریک مادرن
«پرنده دور هر درخت پرواز کرد و آتش به درخت انداخت هسته. به این ترتیب می توان از یک درخت به عنوان چوب برای ایجاد آتش استفاده کرد.»
چرا من آن را دوست دارم: افسانه بومیان استرالیا را در مورد تمساح حریصی که در آتش خود سهیم نیست و پرنده رنگین کمان که او را پیشی گرفته است، بیاموزید. به دنبال رویای بومیان بگردید و درباره هنر و فرهنگ آنها بیشتر بدانید.
"Rikki-Tikki-Tavi" نوشته رودیارد کیپلینگ
"Rikki-tikki اهمیتی به دنبال کردن آنها نداشت، زیرا او این کار را انجام داد. مطمئن نیستید که بتواند همزمان دو مار را مدیریت کند. پس به سمت شنی نزدیک خانه رفت و به فکر فرو رفت. این یک موضوع جدی برای او بود.»
چرا من آن را دوست دارم: خواندن این داستان مانند تماشای یک مستند طبیعت است که در صفحه باز می شود. از بچه ها بخواهید درباره مونگوس و رابطه آن با مارهای کبرا در زندگی واقعی تحقیق کنند.
«سوپ سنگ» نوشته Anonymous
«او یک قابلمه بزرگ مشکی را از واگنش بیرون کشید. آن را پر از آب کرد و زیر آن آتشی برپا کرد. سپس به آرامی دستش را به داخل کوله پشتی خود برد و در حالی که چندین روستایی تماشا می کردند، یک سنگ خاکستری ساده را از یک کیسه پارچه ای بیرون آورد و در آب انداخت." با هم و به اشتراک گذاشتن؟ این داستان کوتاهی است که شما نیاز دارید. از بچه ها بپرسید که چه چیزی برای قرار دادن در قابلمه سوپ می آورندخودشان. «داستان زودیاک چینی» نوشته Anonymous
«او دستش را دراز کرد و دوستش گربه را به رودخانه هل داد. گربه توسط آب های چرخان با خود برده شد. به همین دلیل است که هیچ گربه ای در تقویم چینی وجود ندارد.»
چرا من آن را دوست دارم: این داستان کوتاه کوتاه به دو سؤال پاسخ می دهد: چرا سال گربه وجود ندارد و چرا گربه ها و موش ها نمی توانند باشند. دوستان. پس از خواندن آن، سعی کنید تصور کنید که چگونه حیوانات دیگر در تقویم توانستند نقاط خود را به دست آورند.
«خرگوش مخملی» نوشته مارجری ویلیامز
«واقعی اینطور نیست که شما ساخته شده اید. اسب پوست گفت. "این چیزی است که برای شما اتفاق می افتد. وقتی کودکی شما را برای مدت طولانی و طولانی دوست داشته باشد، نه فقط برای بازی کردن، بلکه واقعاً شما را دوست دارد، آنگاه واقعی می شوید.»
چرا آن را دوست دارم: این یکی از کلاسیک ترین داستان های کوتاه است. برای بچه های تمام دوران! اجازه دهید بچهها اسباببازیهای مورد علاقهشان را بیاورند تا با کلاس به اشتراک بگذارند، و از آنها بنویسید که اگر «واقعی» شوند، چه اتفاقی میافتد، بنویسند یا بگویند.
«وزن زدن فیل» توسط Anonymous
امپراتور با لبخند گفت: "خیلی خوب." "به من بگو چگونه فیل را وزن کنم."
چرا من آن را دوست دارم: این داستان سنتی چینی را تا جایی بخوانید که پسر جوان ایده خود را برای وزن کردن یک فیل بدون ترازو غول پیکر آشکار می کند. قبل از ادامه داستان از بچه ها بپرسید که آیا می توانند راه حلی پیدا کنند. حتی می توانید روش صحیح را امتحان کنیدبه عنوان یک چالش STEM.
همچنین ببینید: ویدیوهای تعطیلات مورد علاقه ما در YouTube - WeAreTeachers«چرا کوالا دم بینقصی دارد» نوشته میچ وایس
«در آن زمان، کانگورو درختی برنامهای داشت. او آخرین فصل خشک را به یاد آورد، زمانی که مادرش حفرهای را در بستر خشک رودخانه حفر کرد." دم کوالا بسیار کوتاهتر است. بچهها در مورد چه حیوانات استرالیایی منحصربفرد دیگری میتوانند بیاموزند و با کلاس به اشتراک بگذارند؟ میلن «پو همیشه ساعت یازده صبح از یک چیز کوچک خوشش میآمد و از دیدن خرگوش در حال بیرون آمدن بشقابها و لیوانها بسیار خوشحال بود. و وقتی خرگوش گفت: "عسل یا شیر تغلیظ شده با نان شما؟" آنقدر هیجان زده شد که گفت: "هر دو" و سپس برای اینکه حریص به نظر نرسد اضافه کرد: "اما در مورد نان خود را خسته نکنید. لطفا.'”
چرا من آن را دوست دارم: این خرس پیر احمق برای دهه ها کودکان را خوشحال می کند و ده ها داستان کوتاه برای بچه ها درباره او و دوستانش وجود دارد. این یکی کمی اخلاقی در مورد طمع دارد. همچنین میتوانید از بچهها بخواهید که راههای خودشان را برای آزاد کردن پو از درب ورودی خرگوش ایده بگیرند.
به دنبال داستانهای کوتاه بیشتری برای بچهها هستید؟ این جمع بندی را که برای جمعیت مدرسه راهنمایی تهیه شده است، بررسی کنید.
به علاوه، در خبرنامه های رایگان ما ثبت نام کنید تا آخرین اخبار و ایده های آموزشی را مستقیماً به صندوق ورودی خود دریافت کنید!
همچنین از کشیدن کت و شلوار خیالی لباسی که پادشاه فکر می کرد دیده است لذت ببرید.
«شاهزاده قورباغه» نوشته برادران گریم
«و شاهزاده خانم، اگرچه خیلی تمایلی نداشت، او را با خود برد. دستش داد و او را روی بالش تخت خودش گذاشت و تمام شب را در آنجا خوابید. به محض اینکه هوا روشن شد از جا پرید و از پله ها پایین پرید و از خانه بیرون رفت. شاهزاده خانم فکر کرد: "حالا، پس، بالاخره او رفته است و من دیگر با او مشکلی ندارم." و دختر جوانی که به قول خود وفا می کند حتی اگر نمی خواهد. در این نسخه، دختر نیازی به بوسیدن قورباغه ندارد، اما به هر حال به او پاداش داده شده است. "The Gingerbread Man" اثر Anonymous
"دوید، تا جایی که می توانید سریع بدوید! شما نمی توانید مرا بگیرید، من مرد شیرینی زنجفیلی هستم!»
چرا آن را دوست دارم: در داستان اصلی، مرد شیرینی زنجفیلی در نهایت گرفته می شود و خورده می شود. این بازگویی در عوض پایان خوشی به او می دهد. برای یک فعالیت سرگرم کننده، اجازه دهید بچه ها شیرینی زنجفیلی خودشان را تزئین کنند و بخورند.
تبلیغ"جک و لوبیا" نوشته Anonymous
"چرا، لوبیاهایی که مادرش از پنجره به بیرون پرتاب کرده بود. باغ به شکل یک ساقه لوبیای غول پیکر رشد کرده بود که تا رسیدن به آسمان بالا و بالا و بالا می رفت. پس بالاخره آن مرد حقیقت را گفت!»
چرا من آن را دوست دارم: این داستان خواندنی سرگرم کننده است، اما از آن برای وادار کردن دانش آموزان خود به تفکر انتقادی استفاده کنید. واقعا بودخوب است که جک از غول دزدی کند؟ از آنها بخواهید مقالهای بنویسند و نظرات خود را در مورد این موضوع به اشتراک بگذارند، یا از آن برای یک بحث سرگرمکننده در کلاس استفاده کنند.
«کلاه قرمزی» نوشته برادران گریم
«اما مادربزرگ! کلاه قرمزی گفت: چه چشمان درشتی داری.
گرگ پاسخ داد:"بهتر است با تو ببینم عزیزم."
چرا دوستش دارم: این بازگویی داستان معروف کمی کمتر وحشتناک است، زیرا شکارچی فقط گرگ را می ترساند تا مادربزرگ بیچاره را به بیرون تف کند (به جای اینکه شکمش را برش دهد). با بچهها در مورد راههایی صحبت کنید که میتوانند وقتی بیرون از دنیا هستند خودشان را ایمن نگه دارند.
"The Pied Piper of Hamelin" اثر برادران گریم
"او صدای پنجهاش را در خیابانها به صدا درآورد. ، اما این بار موش ها و موش ها نبودند که به سراغ او آمدند، بلکه کودکان بودند: تعداد زیادی پسر و دختر از سال چهارم به بعد. در میان آنها دختر بزرگ شهردار بود. ازدحام او را دنبال کرد، و او آنها را به کوهی برد، جایی که او با آنها ناپدید شد. اخلاقی - وقتی مردم معامله می کنند، باید به توافق خود پایبند باشند. از بچهها بخواهید به این فکر کنند که Pied Piper چه نوع موسیقی مینواخت و چرا هم کودکان و هم موشها نمیتوانستند در برابر آن مقاومت کنند. «شاهزاده خانم و نخود» اثر هانس کریستین آندرسن
«نمی توانم فکر کنم که چه چیزی می تواند در تخت باشد. منآنقدر روی چیزی دراز کشیدم که من کاملاً سیاه و آبی هستم.
چرا آن را دوست دارم: این داستان از دیرباز یکی از محبوبترین داستانهای کوتاه برای بچهها بوده است و زمانی ایدهآل است که نیاز به خواندن سریع داشته باشید. . سپس، مقداری نخود خشک بردارید و ببینید که پوشش باید چقدر ضخیم باشد تا دانشآموزان دیگر نتوانند آن را احساس کنند. و دیگر هیچ وقت دنبال موش ها ندویدم، مگر برای لذت.»
چرا من آن را دوست دارم: همه گربه دوست ها می دانند که این حیوانات زمانی که بخواهند می توانند بسیار باهوش باشند. این یکی به ارباب بیچارهاش کمک میکند تا با ترفندهای هوشمندانهاش به یک شاهزاده در قلعه تبدیل شود. دانشآموزان را تشویق کنید تا راههای خلاقانهتری بیابند که گربه در چکمه میتواند به استادش کمک کند.
"Rumpelstiltskin" توسط برادران گریم
"من خواهم داد او گفت: شما سه روز، اگر تا آن زمان نام من را بفهمید، پس باید فرزندتان را نگه دارید. یا دیگری از آن برای کسب اطلاعات بیشتر در مورد شخصیت ها و انگیزه آنها استفاده کنید. "زیبای خفته" نوشته برادران گریم
"تغییرات زیادی در صد سال رخ می دهد."
چرا آن را دوست دارم: پس از خواندن این داستان معروف از دانش آموزان، از آنها بخواهید تا به این فکر کنند که امروز به خواب رفتن و صد سال دیگر از خواب بیدار می شوید. دنیا ممکن است چگونه باشد؟ یا برای کسی که به خواب رفته چگونه خواهد بودصد سال پیش برای بیدار شدن امروز؟ از آن زمان تاکنون چند چیز تغییر کرده است؟
«سفید برفی» اثر برادران گریم
«آینه، آینه روی دیوار، چه کسی از همه زیباتر است؟»
چرا آن را دوست دارم: این افسانه تمام عناصر کلاسیک را دارد - قهرمان زیبا، نامادری شرور، شاهزاده خوش تیپ - به علاوه تعداد زیادی کوتوله مفید. این بهترین راه برای شروع مکالمه در مورد خطرات حسادت و حسادت است.
«سه خوک کوچک» نوشته ناشناس
«نه از روی موهای چانه چانه ما!»
چرا من آن را دوست دارم: افسانه ها خیلی کلاسیک تر از این نمی شوند. آن را با خواندن داستان واقعی سه خوک کوچک توسط Jon Sciesczka دنبال کنید تا داستان را از منظر گرگ بشنوید و در مورد دیدگاه گفتگو کنید.
جوجه اردک زشت» نوشته هانس کریستین اندرسن
«اما او در آنجا چه چیزی را دید که در جویبار شفاف آینه شده بود؟ او تصویر خود را دید و دیگر انعکاس پرنده ای دست و پا چلفتی، کثیف، خاکستری، زشت و توهین آمیز نبود. او خودش یک قو بود! متولد شدن در حیاط اردک مهم نیست، اگر فقط از تخم یک قو بیرون بیایید.»
چرا من آن را دوست دارم: چه متن اصلی را بخوانید یا یک اقتباس کوتاه تر، این داستانی است که هر بچه ای باید داشته باشد. دانستن این به آنها میآموزد که همه باید به آنچه که هستند افتخار کنند، حتی اگر شبیه دیگران نباشند.
افسانههای ازوپ به عنوان داستان کوتاه برایبچه ها
"پسری که گرگ گریه کرد" نوشته ازوپ
"پس حالا، با اینکه چیزی شبیه به گرگ ندیده بود، با فریاد به سمت دهکده دوید. صدا، "گرگ! Wolf!'”
چرا من آن را دوست دارم: این ممکن است مشهورترین داستان کوتاهی باشد که ما از آن برای آموزش اهمیت گفتن حقیقت به بچه ها استفاده می کنیم. از دانشآموزان بپرسید که آیا تا به حال شوخی کردهاند که اشتباه کردهاند، و چه چیزی از آن یاد گرفتهاند.
"کلاغ و کوزه" نوشته ازوپ
"اما پارچ بلند بود و گردن باریکی داشت، و هرچه تلاش کرد، کلاغ نتوانست به آب برسد." وقتی گردنت به اندازه کافی دراز نیست می توانی به آب ته پارچ برسی؟ همین آزمایش را با دانش آموزان خود، با استفاده از یک بطری گردن باریک امتحان کنید. آیا آنها می توانند راه حل دیگری بیابند؟ «روباه و انگور» نوشته ازوپ
«انگور به نظر می رسید آماده ترکیدن از آب است، و دهان روباه در حالی که با حسرت به آن خیره می شد، آب شد. آنها را."
چرا من آن را دوست دارم: اگر بچه ها تا به حال فکر کرده اند که عبارت "انگور ترش" از کجا آمده است، این داستان به این سوال پاسخ خواهد داد. درباره عبارات اصطلاحی دیگر صحبت کنید و برای یافتن منشأ آنها کمی تحقیق کنید.
«شیر و موش» نوشته ازوپ
«تو خندیدی که گفتم جبران خواهم کرد. ماوس. "اکنون می بینید که حتی یک موش هم می تواند به یک شیر کمک کند."
چرا من آن را دوست دارم: اینافسانه به بچه ها یادآوری می کند که آنها هرگز آنقدر کوچک نیستند که بتوانند در زندگی دیگران تغییر ایجاد کنند. از بچهها بخواهید داستانهای خودشان را درباره زمانهایی که به کسی کمک کردهاند به اشتراک بگذارند.
"لاکپشت و خرگوش" نوشته ازوپ
"خرگوش به زودی از دید دور شد و به لاک پشت احساس کرد بسیار عمیقاً چقدر مسخره بود که او مسابقه ای با خرگوش را امتحان کند، او در کنار مسیر دراز کشید تا چرت بزند تا اینکه لاک پشت به او برسد."
چرا دوستش دارم: وقتی بچه ها به یادآوری نیاز دارند که همیشه باید به تلاش ادامه دهند، به این داستان معروف روی بیاورند. از آن برای آموزش طرز فکر رشد نیز استفاده کنید.
«دو مسافر و یک خرس» نوشته ازوپ
«دو مرد در یک شرکت در یک جنگل سفر می کردند، زمانی که ، یکباره، یک خرس بزرگ از برس نزدیک آنها سقوط کرد.»
چرا من آن را دوست دارم: وقتی خطر رخ می دهد، ابتدا نگران خود هستید یا سعی می کنید به همه کمک کنید تا در امنیت باشند؟ بحثهایی وجود دارد که باید در هر دو طرف مطرح شود، بنابراین این یکی برای یک بحث جذاب یا مقاله متقاعدکننده ایجاد میکند.
داستانهای کوتاه بیشتر برای بچهها
«آنانسی و دیگ خرد» توسط Anonymous
«هر بار که انانسی در گلدان سفالی نگاه میکرد، چیز جدیدی یاد میگرفت.»
چرا من آن را دوست دارم: بچهها ممکن است درباره آنانسی از کتاب محبوب آنانسی عنکبوت بدانند. ، اما داستان های زیادی در مورد او در فرهنگ عامه غرب آفریقا وجود دارد. در این یکی، آنانسی فکر میکند همه چیز را میداند، اما یک کودک چیز جدیدی دارد که باید به او بیاموزد. داستان های Anansi را بیشتر کاوش کنیداینجا.
«کوفته سیب» نوشته Anonymous
«یک کیسه پر برای یک سبد آلو. یک دسته گل برای یک کیسه پر. یک زنجیر طلایی برای یک دسته گل. و یک سگ برای یک زنجیر طلایی. تمام دنیا داده و گرفتن است، و چه کسی میداند که آیا ممکن است من هنوز کوفته سیب خود را داشته باشم.»
چرا من آن را دوست دارم: وقتی پیرزنی قصد دارد سبد آلوهای خود را با مقداری سیب معاوضه کند، تلاش او در طول مسیر چند پیچ و خم می کند. با این حال، در پایان، او موفق می شود بسیاری از مردم را خوشحال کند، نه فقط خودش. توالیبندی را تمرین کنید تا بچهها سعی کنند تمام معاملاتی که زن انجام میدهد و ترتیبی که انجام میدهد را به خاطر بسپارند. احساس دم): این فیل مانند دیوار و نیزه و مار و درخت و بادبزن نیست. او دقیقاً مانند یک طناب است.»
چرا من آن را دوست دارم: شش مرد نابینا هر کدام قسمت متفاوتی از یک فیل را احساس می کنند و هر کدام به نتایج بسیار متفاوتی می رسد. این داستان کلاسیک که بهعنوان نمایشنامهای بسیار کوتاه نوشته شده، انواع فرصتهای بحث را درباره دیدن تصویر بزرگتر باز میکند.
«بروس و عنکبوت» نوشته جیمز بالدوین
«اما عنکبوت این کار را نکرد. با شکست ششم امید خود را از دست بده با دقت بیشتر، او آماده شد تا برای هفتمین بار تلاش کند. بروس تقریباً مشکلات خود را فراموش کرد زیرا او را تماشا می کرد که خودش را روی خط باریک تاب می داد. آیا او دوباره شکست خواهد خورد؟ نه! رانخ با خیال راحت به تیر کشیده شد و در آنجا بسته شد.»
چرا من آن را دوست دارم: این داستان کوچک معروف تقریباً به طور قطع یک افسانه است، اما یکی از مشهورترین داستان های پادشاه رابرت بروس است. درس تسلیم نشدن کاملاً با ذهنیت رشد صحبت می کنید.
«فرزند فیل» نوشته رودیارد کیپلینگ
«اما یک فیل وجود داشت—یک فیل جدید—یک فیل کودک-که سرشار از کنجکاوی سیریناپذیر بود، و این بدان معناست که او همیشه سؤالات زیادی میپرسد.
چرا آن را دوست دارم: بسیاری از بچهها خود را در کودک فیل و کنجکاوی (غیر) سیری او میشناسند. پس از خواندن این مطلب، از دانشآموزان بخواهید داستانهایی درباره روشی که حیوانات دیگر ویژگیهای منحصربهفرد خود را به دست آوردهاند، ارائه کنند. زرافه چگونه گردن دراز خود را به دست آورد؟ چگونه لاک پشت لاک خود را به دست آورد؟ احتمالات بسیار زیاد است!