ذهنیت رشد در مقابل ذهنیت ثابت: راهنمای عملی برای معلمان
فهرست مطالب
بسیاری از مدارس امروزه در مورد آموزش طرز فکر رشد به کودکان در مقابل طرز فکر ثابت صحبت می کنند. آنها می گویند طرز فکر رشد می تواند به دانش آموزان کمک کند تا چالش ها را بپذیرند، یاد بگیرند که چگونه شکست بخورند و دوباره تلاش کنند و حتی به پیشرفت های کوچک افتخار کنند. اما طرز فکر رشد دقیقاً چیست، و معلمان واقعاً چگونه میتوانند آن را در کلاسهای درس خود به کار ببرند؟
ذهن رشد در مقابل ذهنیت ثابت چیست؟
روانشناس کارول دوک، ایدهی ثابت در مقابل را مطرح کرد. ذهنیت های رشد با کتاب ذهنیت: روانشناسی جدید موفقیت معروف شد. او از طریق تحقیقات گسترده متوجه شد که دو طرز فکر یا روش فکری مشترک وجود دارد:
- ذهن ثابت: افرادی که ذهنیت ثابتی دارند احساس می کنند که توانایی هایشان همان چیزی است که هستند و نمی توان آنها را تغییر داد. به عنوان مثال، ممکن است فردی باور داشته باشد که در خواندن بد است، بنابراین به خود زحمت نمیدهد که تلاش کند. برعکس، ممکن است یک فرد احساس کند که چون باهوش است، نیازی به تلاش زیاد ندارد. در هر صورت، وقتی فردی در کاری شکست می خورد، به سادگی تسلیم می شود.
- ذهن رشد: کسانی که این طرز فکر را دارند معتقدند که اگر تلاش کافی داشته باشند، همیشه می توانند چیزهای جدیدی بیاموزند. آنها اشتباهات خود را می پذیرند، از آنها درس می گیرند و در عوض ایده های جدید را امتحان می کنند. آنها از شکست خوردن و تلاش مجدد نمی ترسند.
دوک دریافت که افراد موفق کسانی هستند که ذهنیت رشد را می پذیرند. اگرچه همه ما گاهی اوقات به طور متناوب بین این دو تغییر می کنیم و بر روی یک تفکر رشد محور تمرکز می کنیمتست؟»
مشاور اشاره می کند که حتی اگر در آزمون AP نمره خوبی کسب نکند، باز هم تجربیات منحصر به فردی را که فقط در آن کلاس موجود است داشته باشد. و اگر واقعاً مشکل داشته باشد، می تواند کمک بگیرد، یا حتی به درس زیست شناسی معمولی تغییر دهد. در پایان، جمال قبول می کند که در کلاس ثبت نام کند، حتی اگر کمی ناراحت است. او تصمیم می گیرد چالش جدیدی را انجام دهد و ببیند چه کاری می تواند انجام دهد.
منابع بیشتر ذهنیت رشد
ذهن رشد برای هر دانش آموزی کار نمی کند، درست است. اما مزایای بالقوه آن را ارزش نگه داشتن در جعبه ابزار معلم خود می کند. از این منابع برای کسب اطلاعات بیشتر در مورد ذهنیت رشد در مقابل ذهنیت ثابت استفاده کنید.
- ذهنیت کار می کند: چرا ذهنیت ها مهم هستند
- 8 گام برای توسعه ذهنیت رشد
- سلامت ذهنیت : ذهنیت رشد در مقابل ذهنیت ثابت
- ایجاد ذهنیت رشد به عنوان یک معلم
چگونه ذهنیت رشد در مقابل ذهنیت ثابت را در دانش آموزان خود تشویق می کنید؟ بیایید ایده های خود را به اشتراک بگذارید و در گروه WeAreTeachers HELPLINE در فیس بوک راهنمایی بخواهید.
به علاوه، 18 Read-Alouds عالی برای آموزش ذهنیت رشد را بررسی کنید.
و رفتار به افراد کمک می کند تا در صورت نیاز سازگار شوند و تغییر کنند. این افراد به جای اینکه فکر کنند "من نمی توانم این کار را انجام دهم"، می گویند: "من هنوز نمی توانم این کار را انجام دهم."
ذهن رشد برای یادگیرندگان کلیدی است. آنها باید برای ایده ها و فرآیندهای جدید باز باشند و باور داشته باشند که با تلاش کافی می توانند هر چیزی را یاد بگیرند. ساده به نظر می رسد، اما وقتی دانش آموزان واقعاً این مفهوم را قبول می کنند، می تواند یک تغییر واقعی بازی باشد.
این طرز فکرها در کلاس درس چگونه به نظر می رسند؟
منبع: راه حل های آموزشی هوشمند
شناخت یک طرز فکر ثابت اولین قدم در کمک به رشد دانش آموزان است. تقریباً همه بچهها (در واقع همه مردم) تمایل دارند وقتی همه چیز خیلی سخت میشود تسلیم شوند. این کاملا قابل درک است اما وقتی دانشآموزان در یک ذهنیت ثابت مستحکم میشوند، اغلب قبل از اینکه تلاش کنند تسلیم میشوند. این امر یادگیری و رشد را در مسیر خود متوقف می کند.
تبلیغاتنمونه های ذهنیت ثابت
لوکاس دانش آموز کلاس پنجمی هرگز در ریاضیات خوب نبوده است. او آن را خسته کننده و اغلب گیج کننده می یابد. در طول سالهای ابتدایی، او به اندازهای کار میکرد که بتواند از پس آن بربیاید، اما اکنون معلمانش متوجه شدهاند که او به سختی از حقایق ریاضی اولیه خود میداند و برای کلاسهای ریاضی دبیرستان آماده نیست. آنها به او آموزش انفرادی از دستیار کلاس درس می دهند، اما لوکاس علاقه ای به تلاش ندارد. وقتی دستیار به او فعالیتی می دهد، او فقط می نشیند و به آن خیره می شود. او به او می گوید: "من نمی توانم این کار را انجام دهم." «تو حتی نداشتیتلاش کرد!" او پاسخ می دهد. "مهم نیست. من نمی توانم آن را انجام دهم. من به اندازه کافی باهوش نیستم،» لوکاس میگوید، و حتی از برداشتن مداد خودداری میکند.
آلیسیا دانشآموز دوم دبیرستان وقتی مجبور به انجام پروژههای بزرگ میشود به راحتی غرق میشود. او نمی داند چگونه شروع کند، و وقتی معلمان یا والدینش پیشنهاد کمک می کنند، امتناع می کند. او به آنها می گوید: «این خیلی زیاد است. "من نمی توانم چنین کارهایی را انجام دهم - همیشه شکست می خورم." در پایان، او اغلب حتی به خود زحمت نمی دهد و اصلاً چیزی برای ارائه ندارد.
جمال کلاس هشتم است و در حال انتخاب کلاس های دبیرستان است. معلمان او متوجه شده اند که او پتانسیل زیادی دارد، اما تمایل دارد به آنچه آسان است پایبند باشد. آنها به او توصیه می کنند در آغاز سفر دبیرستان خود در کلاس های افتخاری چالش برانگیز شرکت کند، اما جمال علاقه ای به این موضوع ندارد. او به آنها می گوید: "نه متشکرم." «اگر فقط چیزهایی را که خیلی سخت نیستند مصرف کنم، احساس بهتری خواهم داشت. سپس می دانم که شکست نخواهم خورد."
نمونه های ذهنیت رشد
اولیویا کلاس چهارم است. او همیشه مدرسه را بسیار آسان میدانست، اما امسال با کسریها دست و پنجه نرم میکند. در واقع، او برای اولین بار در زندگی خود در یک آزمون مردود شد. او با نگرانی از معلمش کمک می خواهد. او میگوید: «به نظر نمیرسد که این را بفهمم. "میشه یه جور دیگه توضیح بدی؟" اولیویا تشخیص می دهد که شکست فقط به این معنی است که او باید به چیزی متفاوت برخورد کند و دوباره تلاش کند.
خانم. گارسیا در حال سازماندهی نمایش کلاس هفتم است و از دانش آموز ساکت از کای می پرسد که آیا؟او علاقه مند به شرکت خواهد بود او می گوید: «اوه، من قبلاً چنین کاری نکرده بودم. «نمیدانم در این کار خوب باشم یا نه. بسیاری از بچهها احتمالاً بهتر از من هستند.» او را تشویق میکند که حداقل امتحان کند، و او تصمیم میگیرد آن را امتحان کند. در کمال تعجب، کای نقش اصلی را به دست آورد، و اگرچه کار بسیار سختی است، اما شب افتتاحیه او یک موفقیت واقعی است. "من خیلی خوشحالم که تصمیم گرفتم این را امتحان کنم، حتی اگر می ترسیدم!" کای به خانم گارسیا میگوید.
بلیک دانشآموز دبیرستانی در آستانه شروع درخواست برای کالجها است. بلیک در طی مکالمه با مشاور راهنمایی، فهرستی از پنج مکان را ارائه میکند که میخواهند برای آنها درخواست دهند، از جمله چندین مدرسه Ivy League. مشاور راهنمایی هشدار می دهد: "ورود به آن مکان ها بسیار چالش برانگیز است." بلیک پاسخ می دهد: می دانم. "اما من نمی دانم مگر اینکه تلاش کنم. بدترین چیزی که می توانند بگویند این است که نه!» در نهایت، بلیک در چندین مدرسه خوب پذیرفته می شود، اما نه در Ivy League. آنها به مشاور راهنمایی خود می گویند: «اشکال ندارد». "خوشحالم که حداقل تلاش کردم."
آیا تشویق به یک ذهنیت رشد در مقابل طرز فکر ثابت واقعا کار می کند؟
منبع: Alterledger
ممکن است فکر کنید "خب، همه چیز عالی به نظر می رسد"، "اما آیا واقعا کمک می کند، یا فقط یک سری چیزهای احساس خوب است؟" درست است که پذیرش یک طرز فکر رشد به این سادگی نیست که فقط کلمه "هنوز" را در هر جمله منفی بکار گیریم. اما وقتی دانش آموزان واقعا درونی می شوندمطالعات نشان میدهد که طرز فکر رشد واقعاً تفاوت ایجاد میکند.
به نظر میرسد که کلید زودتر شروع میشود. کمک کردن به یک کودک خردسال برای ایجاد ذهنیت رشد بسیار ساده تر از این است که دانش آموز بزرگتر را وادار به تغییر ذهنیت ثابت خود کنید. جالب توجه است، یک مطالعه نشان داد که دانشآموزان دوره راهنمایی کمترین احتمال را دارند که طرز فکر خود را تغییر دهند، در حالی که دانشآموزان ابتدایی و دبیرستانی انعطافپذیرتر بودند. کافی نیست شما باید کاری بیشتر از نصب پوسترهای تشویقی روی دیوار انجام دهید و به دانش آموزان بگویید که اگر به اندازه کافی تلاش کنند می توانند هر کاری انجام دهند. غلبه بر یک طرز فکر ثابت به تلاش، زمان و ثبات نیاز دارد.
همچنین ببینید: لطفاً در تعطیلات زمستانی تکالیف خود را تعیین نکنید - ما معلم هستیمیک کلاس یا مدرسه طرز فکر رشد چگونه به نظر می رسد؟
منبع: Nexus Education
آیا می خواهید ایجاد یک ذهنیت رشد را با دانش آموزان خود شروع کنید؟ این چیزی است که ممکن است به نظر برسد.
به جای توانایی، تلاش و نگرش مثبت را ستایش کنید.
ذهن رشد تشخیص می دهد که همه در همه چیز از همان ابتدا خوب نیستند، و توانایی تنها بخشی از جنگ. وقتی دانش آموزی را به خاطر «هوشمند بودن» یا «خواننده سریع» تحسین می کنید، فقط توانایی هایی را که او با آن متولد شده است تشخیص می دهید. در عوض، سعی کنید تلاشهای آنها را تشخیص دهید، که آنها را تشویق میکند حتی زمانی که آسان نیست تلاش کنند.تو خیلی باهوشی!" بگویید، «تبریک میگویم بابت انجام آن آزمون. شما باید واقعاً سخت کار کرده باشید!»
به بچه ها بیاموزید که شکست را به عنوان بخشی از یادگیری بپذیرند. به طور خودکار شکست می خورند. ویدئوهایی از ژیمناست های المپیکی را که بارها و بارها حرکات جدید را تمرین می کنند به آنها نشان دهید. به این نکته اشاره کنید که در ابتدا، بیشتر از اینکه موفق شوند زمین می خورند. اگرچه با گذشت زمان، آنها در نهایت بر این مهارت مسلط شدند. و حتی پس از آن، گاهی اوقات آنها زمین می خورند - و این اشکالی ندارد.
- وقتی دانش آموزی شکست می خورد، از آنها بخواهید در مورد مشکلی که پیش آمده فکر کنند و دفعه بعد چگونه این کار را متفاوت انجام خواهند داد. این باید به یک عادت ریشه ای تبدیل شود، بنابراین شکست فقط بخشی از فرآیند یادگیری است.
دانش آموزان را به خاطر تلاش و شکست تنبیه نکنید، تا زمانی که آنها مایل به تلاش مجدد هستند.
وقتی دانشآموز اشتباه میکند یا در امتحان مردود میشود، چه واکنشی نشان میدهید؟ برای تقویت ذهنیت رشد، سعی کنید هر زمان که ممکن است به آنها فرصت دیگری بدهید تا آن را درست کنند. به عنوان مثال، اگر از دانش آموزی خواستید تا به سؤالی پاسخ دهد و او آن را اشتباه می کند، بلافاصله به دانش آموز دیگری منتقل نشوید. در عوض، از آنها برای تلاش تشکر کنید و از آنها بخواهید که در پاسخ خود تجدید نظر کنند و دوباره تلاش کنند. بچهها باید احساس کنند که اشتباه کردن اشکالی ندارد.
- اجازه دادن به "تجدید" زمانی را در نظر بگیرید که دانشآموزی به وضوح اولین بار تلاش کرده است اما هنوز کاملاً به آن نرسیده است. این ممکن است به معنای اجازه دادن به آزمون مجدد باشد یاپس از اینکه دانشآموز زمان بیشتری را با مطالب صرف کرد، یا یاد گرفت که به روشی متفاوت به آن برخورد کند، مقاله را بازنویسی کنید. من نمی توانم این کار را انجام دهم» نگرش این است که به آنها راه های کم خطری بدهیم تا یاد بگیرند که می توانند. به جای اینکه فقط به اشتباهات جدید اشاره کنید، وقت بگذارید و به اشتباهات قبلی که بچه ها دیگر مرتکب نمی شوند توجه کنید. به آنها نشان دهید که چقدر پیشرفت کردهاند، حتی اگر قدمهای کوچکی برای رسیدن به آنها برداشته شده است.
- از افراد دارای امتیاز بالا در تستها یا پروژهها تمجید کنید، اما مطمئن شوید که کسانی را که پیشرفت کردهاند شناسایی کنید. بیش از تلاشهای قبلیشان، حتی اگر جزو افراد برتر کلاس نباشند. در مورد پیشرفت هایی که می بینید مشخص باشید و «بهبود یافته ترین» را چیزی برای افتخار آفرینی کنید.
به دانش آموزان اجازه دهید تا بدانند تلاش های آنها اهمیت دارد.
اگر می خواهید یک با طرز فکر رشد، باید رویکرد "همه یا هیچ" را برای درجه بندی کنار بگذارید. وقتی می توانید، زمانی که دانش آموزان آشکارا تلاش شجاعانه ای انجام داده اند، اعتبار جزئی بدهید. (به همین دلیل است که ما از آنها می خواهیم کارهای خود را نشان دهند!) از بچه ها برای اینکه مایلند چیز جدیدی را امتحان کنند، حتی اگر آن را درست انجام نداده اند، تشکر کنیم.
- به جای تنبیه دانش آموزی که شکست می خورد، از آنها بپرسید. اگر فکر می کنند واقعاً همه چیزشان را داده اند. اگر این کار را انجام دادند، پس به وضوح به کمک بیشتری برای آن کار خاص نیاز دارند. اگر بهترین تلاش خود را نکردند، از آنها بپرسید که چرا نه، و چه کاری می توانند انجام دهنددفعه بعد متفاوت است.
20 فعالیت ذهنیت رشد را برای الهام بخشیدن به اعتماد به نفس در کودکان بررسی کنید.
چگونه معلمان می توانند به تغییر یک طرز فکر ثابت به یک ذهنیت رشد کمک کنند؟
(یک کپی رایگان از این پوستر می خواهید؟ اینجا را کلیک کنید!)
دانش آموزی که در یک طرز فکر ثابت تثبیت شده باشد می تواند فوق العاده خسته کننده باشد. بیایید نگاهی دیگر به مثال های بالا بیندازیم و در نظر بگیریم که چگونه یک معلم می تواند به هر دانش آموز کمک کند تا طرز فکر خود را تغییر دهد.
"من نمی توانم ریاضی انجام دهم!"
لوکاس دانش آموز کلاس پنجمی به سادگی تصمیم گرفته است. او نمی تواند ریاضی انجام دهد، و حتی از تلاش خودداری می کند. در طول یک جلسه مطالعه، دستیار کلاس از او میخواهد چیزی را که همیشه دوست داشته یاد بگیرد که چگونه انجام دهد را نام ببرد. لوکاس میگوید آرزو میکند که کاش میتوانست انجام یک لیآپ بسکتبال را بیاموزد.
همچنین ببینید: همه بهترین جوایز جعبه گنج ارزان قیمتی که می توانید در آمازون بخریدبرای جلسه بعدی مطالعهشان، دستیار کلاس، لوکاس را به باشگاه میبرد و از معلم ورزش میخواهد 20 دقیقه به او کمک کند تا در تمرین layup به او کمک کند. او در ابتدا و انتها از او فیلم می گیرد و پیشرفت او را به او نشان می دهد.
در پشت میز آنها، دستیار اشاره می کند که لوکاس به وضوح قادر به بهبود و یادگیری چیزهای جدید است. چرا او فکر نمی کند که این برای ریاضیات صدق می کند؟ لوکاس در ابتدا خشن است، اما بعد اعتراف می کند که از اشتباه کردن همیشه خسته شده است. او موافقت می کند که برخی از فعالیت های جدیدی را که دستیار ترتیب داده است، امتحان کند. جالب نخواهد بود، اما او حداقل تلاش خواهد کرد، و این یک شروع است.
"من همیشه شکست می خورم."
آلیسیا دومی وقتی با مشکل بزرگی روبرو می شود خاموش می شودپروژه معلم او به او کمک کرده است تا افکارش را سازماندهی کند و برنامه ای برای ادامه کار تنظیم کند. آلیشیا میگوید که این چیزها به او کمک نمیکند - او هنوز هم هیچوقت همه کارها را به موقع انجام نمیدهد.
معلمش از او میپرسد که چه روشهایی را هنگام نزدیک شدن به پروژههای بزرگ امتحان کرده است. آلیشیا توضیح می دهد که یک بار از یک برنامه ریز پروژه برای یک پروژه نمایشگاه علمی استفاده کرده است، اما آن را از دست داده است. او بیشتر و بیشتر عقب افتاد و در پایان به این نتیجه رسید که پروژه او حتی ارزش ارائه را ندارد.
معلم آلیسیا به او پیشنهاد می کند که پروژه خود را به بخش های کوچکتر تقسیم کند و به او پیشنهاد می کند که هر قسمت را جداگانه به عنوان نمره گذاری کند. او آن را تمام می کند به این ترتیب، ارزش آن را دارد که آلیشیا حداقل کمی تلاش کند. آلیشیا موافقت میکند، و اگرچه هنوز کل پروژه را به پایان نرسانده است، اما به اندازهای موفق میشود که نمره قبولی بگیرد. بعلاوه، او مهارتهای مدیریت زمان را برای استفاده در دفعات بعدی توسعه داده است.
"من فقط به آنچه میدانم میتوانم انجام دهم پایبند میمانم." کلاس های دبیرستان او همیشه در کلاس هایش نمرات خوبی می گیرد و نمی خواهد خطر شکست را به جان بخرد. مشاور راهنمایی جمال از او میپرسد که آیا هیچ یک از کلاسهای چالشبرانگیز جالب به نظر میرسند، و او میگوید که عاشق علم است. او به او پیشنهاد می کند که حداقل AP Biology را مصرف کند. "اما اگر این برای من خیلی زیاد باشد که نمی توانم با آن همراه شوم، چه؟" جمال نگران است. «یا اگر تمام این کارها را انجام دهم، و در AP خیلی خوب عمل نکنم، چه میشود